تشکر از شما بخاطر سرزدن به این بلاگ و حتما نظر خودرا بنویسید.
--------------------------------------------------درخودگمشده

۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

سفربه چغچران

صبح وقت از خواب بیدار شدم، خیلی وقت تر از معمول. همیشه همین قسم است، هرزمان که خواسته باشم به سفر بروم یا اینکه از سفر برگردم همان شب زود تر از معمول ازخواب بیدار میشوم. بعد از تهیه مقدمات سفرو بسته کردن بارو بندل و خداحافظی با اعضای فامیل به طرف محل کارم در حرکت شدم زیراسه تن دیگر از همراهان در آنجامنتظرم بودند که باهم با وسیله ترانسپورتی دفتر به طرف میدان هوائی هرات برویم. جمله میشدیم چهارنفر، از این میان یکتن اصلا در دفتر ولایتی غورکار میکرد و متباقی سه نفر به شمول من در دفتر هرات، که دفتر مرکزی در افغانستان است. هوا کمی ابری بود و ممکن بود که نتوانیم به مقصد پرواز داشته باشیم. یکتن از همکاران قرار بود که از چغچران به هرات پرواز داشته باشد، من به او زنگ زده و از او خواستم که هرزمان که به طرف هرات پرواز کرد ما رادر جریان بگذارد و اوهم قول داد که این کار را خواهد کرد. من به خاطری از او خواستم که این کار را بکند زیرا که ما قرار بود به همان طیاره ای که او میامد پس برویم و اینکار به مااطمینان میداد که آیاما میتوانیم به مقصد حرکت کنیم یا نه؟ به میدان هوائی هرات که به طرف جنوب شهر هرات موقعیت دارد رسیدیم و چون موترحامل ما دارای کارت مخصوص ورود به میدان بوداز طرف مسئولین امنیتی کدام ممانعتی برای ورود مانشد اگر نه ما باید که یک مقدار راه را پیاده میرفتیم. از رفیق ماکه قرار بود به ما زنگ بزند کدام خبری نشد و مسئولین شرکت هوائی هم از ماخواسته بودندکه راس ساعت 9 صبح به میدان حاضر باشیم. مانند همیشه و همه پرواز های افغانستان باید که مدت ها طولانی تر از موعد در میدان ها ی هوائی منتظر باشی و ماهم بر طبق معمول توقع نداشتیم که سروقت معینه همه چیز انجام شود. این مصادف با روزی بود که رئیس جمهور کرزی کابینه جدید را به پارلمان افغانستان جهت اخذ رای اعتماد معرفی میکرد و ما هم درسالن انتظار میدان هوائی فقط به تماشای تلویزیون مصروف بودیم چون که بحث خیلی داغ بود و ما از مدت ها انتظار میکشیدیم که ببینیم کدام چهره های مبارک به این کابینه جدید معرفی خواهند شد. دولت افغانستان از هر طرف برای کاهش فساد در دستگاه دولتی تحت فشار بود زیرا که فساد در افغانستان به حد رسوا کننده ای افزایش یافته است. بعد از انتخابات جنجال بر انگیز 29 اسد، تا حدی بهانه گیری های جامعه جهانی متمرکز به فساد اداری شد و یکی از راههای مبارزه با فساد ترکیب جدیدی از کابینه که چهره های شناخته شده آلوده به فساد و متهم را شامل نشود قلمداد کرده بودند. بناّ همه چشم ها به تلویزیون ها و در مجموع مدیا دوخته شده بود تا ببینند که باز پرزدنت کرزی چی دسته گلی را به آب میدهدهر چند با ساخت و باخت های پیش از انتخابات و وعده و معاملاتی که برسرچوکی های وزارت خانه ها صورت گرفته است امید چندانی به تغیرات وسیع نبود اما با آنهم این بازیگران سیاست کسانی نیستند که به قول و عمل خود پایبند باشند، جای که منافع شخصی شان در میان باشد از همه تعهدات خود به آسانی گذشته میتوانند، به خاطری این سخن به میان آمد چون که پرزدنت باراک اوباما که دولت او از حامیان اصلی جریانات اخیر در افغانستان به شمار میرود به دولت جدید افغانستان و پرزدنت کرزی برای محو فساد اداری هشدار داده بود.

باصدای زنگ موبایل متوجه شدم که مدت طولانی است که به تلویزیون خیره شدم، دوستم که از چغچران به مقصد هرات حرکت کرده بود پشت خط بود او به ما گفت که همین حالا در میدان هوائی هرات به زمین نشسته و نمیتواند ما را ببیند چون که مسیر خروجی از میدان از مسیر ورودی تفاوت داردوآرزوی سفرخوش را به ما داشت. خوب کم کم باید آماده میشدیم. پیلوت یاخلبان به دهلیز آمد وصدا کرد کسانیکه به مقصد چغچران منتظر هستند به او مراجعه کنند. شاید سوال پیش آید که چرا خود پیلوت برای گرفتن و آماده کردن مسافرین اقدام میکند؟ آیا کدام خدمه و یامامور دیگری نیست که این کار را انجام دهد؟ درجواب باید گفت که این طیاره که ما با آن همیشه به شهر های کوچک افغانستان سفر میکنیم از جمله طیارات کوچک است که فقط توانائی حمل عده محدود از مسافرین ( بین 7 تا 10) را دارد. اکثرشهرهای افغانستان از داشتن میدان هوائی محروم هستند و فقط چند شهر بزرگ دارای میدان های هوائی نسبتا بزرگ و مجهز میباشند. چغچران از آن دست شهر های است که دارای میدان هوائی کوچک و با امکانات بسیار محدود است. خط پرواز خاکی بوده و دارای درازای کم است. بعضا طیاره های که قابلیت حمل تعداد بیشتر مسافر (50) را دارد هم درین میدان نشست و برخاست دارد. اما عمده پرواز های این میدان توسط همین طیاره های کوچک صورت میگیرد.

طیاره ای که ما با آن به سفر کردیم

به طرف پیلوت رفتیم و با نشان دادن کارت های که نشان میداد مامربوط به کدام موسسه هستیم اجازه یافتیم که از سالن خارج و به سمت طیاره برویم. نام این شرکت پکتیک (PACTEC) بود ویکی از همکاران به شرکت هوائی دیگری (USAID) ثبت شده بود. همزمان پیلوت شرکت دیگر نیز به دنبال مسافرینی میگشت که به قلعه نوو چغچران میرفتند. از این دوست خود خداحافظی کرده و وعده دیدار به چغچران موکول شد. بیرون سالن خیلی سرد بود و ما برای چند دقیقه باید منتظر میشدیم چون که طیاره در حال سوخت گیری بود. پیلوت از ما خواست که به نوبت داخل طیاره شویم. خیلی پوشیده بودیم، چون قرار بودکه به یک منطقه نسبتا سردتر از هرات برویم. وقتی بیشتر متوجه این موضوع شدم که نتوانستم کمربند سیت طیاره را ببندم. مجبورشدم که جمپریا بالا پوش زمستانی ام را بیرون کنم. و آنرا بالای سیتی که بدون مسافر بود گذاشتم. یکی دیگر از دوستان هم همین مشکل را داشت و نمیتوانست که کمر بند را ببندد و معاون پیلوت به او کمک کرد. باوجود کشیدن بالاپوش باز هم نمیتوانستم که کمر بند را ببندم ، درین هنگام بود که معاون پیلوت به طرف من آمد و گفت که او میتواند به من کمک کند. با خوش روئی پذیرفتم و او چیزی گفت که به من یک جمله نسبتا جدید بود و این فرصت به من میسر شد که یک جمله یا اصطلاح جدید در لسان انگلیسی یا دبگیرم (این شرکت یکشرکت امریکائی است و پیلوت های آن به لسان انگلیسی صحبت میکنند هر چند بعضی از آنها با یک فارسی دست و پا شکسته ای بعضی ازکلمات مروجه درلسان مارا میتوانند استفاده کنند. ((I got two hands چیزی بود که او گفت و من فهمیدم که او میگوید که او بهتر از من میتواند از هر دودست خود استفاده کند و همین طور هم بود و به آسانی توانست که کمر بند را ببندد.از پیلوت به این خاطر تشکر کردم. درین میان پیلوت به ما گفت که ممکن است که ما نتوانیم که به میدان هوائی چغچران به دلیل خرابی هوا نشست کنیم و درینصورت بطرف کابل، مرکز افغانستان خواهد رفت. ما هم از ناچاری و یا شاید هم با میل پذیرفتیم. کمی بیشتر از معمول طیاره تکان داشت و به قول معروف حال ما را (یا شاید هم من را) گرفت. چندمرتبه خریطه ای را که به خاطر امراض سفر و مخصوصا دلبدی و استفراغ در نظر گرفته شده بود آماده کردم چون هر لحظه فکر میکردم که ممکن است که - گل به طرف شما- استفراغ کنم. بد ترین حالت درزمان نشست طیاره رخ داد اما من طالع داشتم (شاید هم پیلوت) که توانستم دوام بیاورم. به هرطریق بود به چغچران رسیدیم و درمیدان هوائی مامور ترانسپورت دفتر به همرای دریور انتظار مارا میکشید. ساعت 11 و 30 دقیقه بود و همه با او به طرف دفتر حر کت کردیم.....................

هر طرف که میدیدی برف بودو هوا خیلی سرد، شاید در حدود منفی 10 درجه سانتی گراد در آن ساعت از روز. مستقیم به طرف مهمانخانه که در جوار دفتر قرار داشت رفتیم، به ما اطاقی را نشان دادند که قرار بود یک هفته را در آن سپری کنیم. اطاق هم مثل اینکه خیلی دیر شده بود استفاده نشده بود، گارد یا محافظ دفتر به ما بخاری نفتی که در داخل خانه بود روشن کرد و به ما آموختاند که چیگونه از آن استفاده کنیم. این سیستم استندرد نبود و قراری که ما شنیدیم چند واقعه از آتش گرفتن این بخاری ها صورت گرفته بود و حتی د ر همین هفته که آنجا بودیم یک واقعه از آن را دیدیم. کم کم اطاق ما گرم شدو بعد از ظهر همان روز شروع کردیم به کار های رسمی. باوجودیکه روز های شنبه دفتر به شکل رسمی رخصتی است اما به خاطر کوتاه بودن طول سفر ما از تیم همکار درولایت غور خواسته بودیم که در همان روز به دفتر حاضرباشندو انها هم حاضر بودند. شروع کردیم به کار و توانستیم تمام کاری را که پلان کرده بودیم در طول همین هفته در موقع معینه آن به اتمام برسانیم. تنها ترس ما از خرابی هوا بود که ممکن بود نتوانیم که از ساحات مورد نظر دیدن کینم اما درطول مدتی که ما آنجا بودیم فقط شب اول یکمقدار برف بارید و متباقی روز ها از بارش برف و باران کدام اثری نبود ودرطول سفر از سردی هواکم نشد. ما از این میترسیدیم که نکند هوا خراب شود و ما نتوانیم که به روز معینه برگشت کنیم و مدت طولانی تری را در انجا بمانیم که خوشبختانه اینطور نشدو ما به موقع (شنبه، یعنی 7 روز بعد از روز آمدن) دوباره به هرات برگردیم.

غوریکی از ولایات مرکزی افغانستان است. مردمان این ولایت دارای طبیعت گرم و خیلی هم مهمان نواز استند. هوای سردنتوانسته است که اندک خللی به طبیعت گرم این مردم بوجود آورد. مردم غور مردم محروم هستند و حکام و سردمداران قدرت توجه اندکی به این سرزمین داشته اند. این ولایت با وجود اینکه دارای دریای سرشار از آب است (هریرود) اما هنوز از برق تولید شده توسط ماشین که به قیمت گزاف بالای مردم به فروش رسانیده میشود (27 افغانی در هر کیلو وات در مقایسه با 2 افغانی در شهرهای بزرگ). سرک های این ولایت کاملا تخریب شده و پائین تر از ابتدائی هستند. بسیاری از قریه جات غور در زمستان راههای مواصلاتی شان با مراکز ولسوالی ها و شهر ها بسته است. محدودیت خدمات صحی هویدااست. آب آشامیدنی در غور حتی در مرکز آن (چغچران) به یک مشکل جدی بدل شده است. مردمی که به طرف شمال دریا زندگی میکنند تا اندازه از این مشکل بدور اند اما مردم طرف جنوب دریا به علت شوربودن آب چاه ها واقعا که در مشکلات به سر میبرند. باید که برای رسیدن به آب شیرین از یگانه پل موجود بالای دریا عبور کرده و به آنطرف دریا بروند(فاصله خانه ها از این پل متفاوت است) و یا به همین آب شور اکتفا کنندو خدا را شکر کرده و برمسئولین هم دعا نمایند.

روزهای این سفر یکی پی دیگری سپری میشدو ما هم از طرف روز مصروف کار و از طرف شب مصروف تماشای فلم های سینمائی و یا هم به مهمانی در خانه های دوستان که با شنیدن حضور ما در آنجا مسرانه به دعوت ما اقدام میکردندو گاهی هم با تلفن کردن و صحبت با دوست ها و اعضای فامیل. تلفن کردن نسبتا کار جنجالی بود، از یکطرف نمیشد که در اطاقی که با دوستان هستی شروع کنی به صحبت کردن چون مزاحم دیگران میشوی و از طرف دیگر اگر به بیرون هم میرفتی که وا ویلا از دست خنکی. یادم هست یکشب با یکی از دوستان که در بیرون از افغانستان است صحبت میکردم و این صحبت اندکی بیشتر از معمول به درازا کشید، آخر خیلی آن شخص را دوست دارم، دستی که با او گوشی را نگاه میداشتم به کلی سرد شده بود و وقتی که به اطاق برگشتم شروع کرد به مور مور کردن، به هرحال ارزش آن را داشت. ......

کار های ما با موفقیت تمام شد و طیاره و تاریخ برگشت ما هم از قبل تعین شده بود. ترس از این بود که نکند درین هوای که به زودی متحول میشد نتونیم پرواز کنیم. این پرواز ها معمولا هفته ای یکبار از چغچران به مقصد هرات صورت میگرفت و اکثر ادارات غیر دولتی هم از همین پرواز ها برای انتقال پرسونل شان استفاده میکردند. یعنی امکان داشت که در هفته های بعدی جای برای انتقال ما نباشدو ما مجبور باشیم مدت طولانی را در آنجا بمانیم. مثل اینکه اینبار چانس داشتیم چون همه چیز برطبق میل ما صورت گرفت و ما توانستیم که به موعد معینه واپس به هرات برگردیم. از طرف دیگر ایندفعه پرواز هم راحت تر بود، با ترسی که از پرواز قبلی داشتم، اینبار کوشیدم که به سیت های جلو تر بنشینم چون فکر میکردم که ممکن است کمتر تکان داشته باشد. همین قسم بود خیلی راحت بودم و در تمام طول سفر داشتم به خلبان ها میدیدم که چی گونه با صد ها دکمه و سویچی که در پیش روی داشتند و برای من خیلی گیچ کننده بود به آسانی کار میکنند. این بار با پیلوت ها ی متفاوت از مرتبه قبلی از لحاظ سن و قیافه، چون راحت تر بودم، فکر میکنم که با تجربه تر رو برو بودم.

با رسیدن به میدان هوائی هرات کمی منتظر ترانسپورت ماندیم و بعدا به طرف خانه های ما در حرکت شدیم. فردای آنروز( یکشنبه) مصادف بود با روز شهادت سردار جها ن اسلام امام حسین نواسه بزرگوار سردار عالم محمد مصطفی و به این مناسبت تمام دفاتر تعطیل بود و این فرصتی به من داد که خستگی سفر را از تن بیرون کنم. من هم با فرستادن درود به روان پاک این شهید و سایر شهدای کربلا و جهان اسلام، از خداوند میخواهم که ما مسلمانان را توفیق اتحاد و همدلی داده و با تشکر از شما که این گفتار را خواندید جملات را پایان میبخشم.

والسلام

30 دسامبر 2009

۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

سخنان پرزیدنت باراک اوباما (1 دسامبر 2009)



راه پیش رو در افغانستان و پاکستان
وست پوینت، نیویورک
1 دسامبر 2009
عصربخیر: دانشجویان دانشکده افسری ایا لات متحده، مردان وزنان ارتش ما، وهموطنانم. من میخواهم امشب درباره تلاش های مان درافغانستان-ماهیت تعهد ما در آنجا، حوزه منافع ما، ورویکردی که دولت من برای پایان دادن موفقیت آمیز به این جنگ، پیگیری خواهد کرد با شما صحبت کنم. برای من مایه افتخار است که این کار را اینجا -در وست پوینت- جایی که مردان و زنان بسیاری خودرا برای به پاخاستن برای حفظ امنیت ما آماده کردند، ونماینده بهترین ها در کشور ماهستند انجام دهم.
به منظور پرداختن به این مسائل، یاد آوری این که چرا امریکا و متحدان ما در وحله نخست مجبوربه در گیری در یک جنگ در افغانستان شدند حائراهمیت است. ما خواهان این جنگ نبودیم. روز یازدهم سپتامبر 2001 ، نوزده مرد چهار هواپیما را به گروگان گرفتند واز آنها برای به قتل رساندن نزدیک به 3000 مرد، زن، کودک بدون توجه به دین، مقام و یا نژاد انها استفاده کردند. اگر برای اقدامات قهرمانانه مسافران یکی از آن پرواز ها نبود، ممکن بود آنها نیز با یکی از نماد های بزرگ دموکراسی ما در واشنگتن برخورد کنند وتعداد زیاد دیگری را به قتل برسانند.
همانطور که میدانیم این مردان متعلق به القاعده بودند- یک گروه از افراط گرایان که اسلام ، یکی از بزرگترین ادیان جهان را، برای توجیه قتل بی گناهان تحریف ولکه دار کرده است. پایگاه عملیاتی القاعده در افغانستان بود، جایی که طالبان- یک جنبش ظالم و سرکوبگر و افراطی که کنترول آن کشور را که پس از سال ها اشغال توسط شوروی وجنگ داخلی ویران شده بود، و پس از آنکه توجه امریکا ودوستان مابه جای دیگر معطوف شده بود، به آنها پناه داده بود.
تنها چند روز پس از یازده سپتامبر، کنگره اجازه استفاده از قدرت علیه القاعده و کسانی که به آنها پناه میدهندرا تصویب کرد- اجازه ای که تا به امروز به قوت خود باقی است. رای درسنا 98 به صفر بود. رای در مجلس نمایندگان 420 به یک بود. برای نخستین بار درتاریخ خود سازمان پیمان آتلانتیک شمالی مادۀ 5 را فراخواند – تعهدی که می گوید حمله علیه یکی از کشورهای عضو آن حمله
علیه همه است. و شورای امنیت سازمان ملل استفاده از تمام اقدامات لازم را برای واکنش نسبت به حملات یازدهم سپتامبر تأیید کرد. آمریکا، متحدان ما و جهان یکپارچه برای از بین بردن شبکه تروریستی القاعده، و محافظت از امنیت مشترک ما عمل کردند .
در زیر پرچم این اتحاد ملی و مشروعیت جهانی – و تنها پس از آنکه طالبان از تحویل اسامه بن لادن سر باز زدند – ما سربازان خود را به افغانستان فرستادیم. در عرض مدت چند ماه، القاعده پراکنده شد و بسیاری از عوامل آن کشته شدند. طالبان از قدرت فرو کشانده و به عقب رانده شد. مکانی که با دهها سال ترس آشنا بود اکنون دلیلی برای امیدواری داشت. در کنفرانسی که توسط سازمان ملل تشکیل
شد، یک دولت موقت به ریاست پرزیدنت حامد کرزای تشکیل شد. و یک نیروی کمکی امنیت بین المللی برای کمک به برقراری یک صلح پایدار در یک کشور جنگزده ایجاد گردید .
سپس، در اوایل سال 2003 ، تصمیم به برپا کردن یک جنگ دوم در عراق گرفته شد. بحث کشمکش آمیز بر سر جنگ عراق بخوبی شناخته شده است و نیازی به تکرار آن در اینجا نیست. تنها کافی است گفته شود که در عرض شش سال بعد، جنگ عراق سهم عمدۀ نیروهای ما، منابع ما، دیپلماسی ما، و توجه ملی ما را به خود اختصاص داد – و اینکه تصمیم به ورود به عراق شکاف های چشمگیری بین آمریکا و بیشتر جهان بوجود آورد . امروز، پس از هزینه های هنگفت، ما در حال پایان دادن مسئولانه به جنگ عراق هستیم. ما تیپ های رزمی خود را تا پایان تابستان آینده، و تمامی سربازانمان را تا پایان سال 2011 از عراق خارج خواهیم
کرد. توانایی ما به انجام این کار گواهی بر شخصیت مردان و زنان ما در لباس نظامی است. با سپاس از شهامت، استقامت، و پشتکار آنان، ما به عراقی ها فرصتی برای شکل دادن به آینده خود داده ایم، وما با موفقیت عراق را به مردمش واگذار می کنیم .
اما با وجود آنکه ما در عراق به دستاوردهایی که با دشواری بدست آمده اند دست یافته ایم، وضعیت در
افغانستان رو به وخامت گذاشته است. پس از فرار به آن سوی مرز به داخل پاکستان در سال های
2001 و2002 ، رهبری القاعده پناهگاهی در آنجا ایجاد کرد. با وجود آنکه مردم افغانستان یک دولت مشروع را انتخاب کردند، فساد، تجارت مواد مخدر، اقتصاد ضعیف، و کمبود نیروهای امنیتی کار این دولت را مختل ساخته اند. در طی چند سال گذشته، طالبان هدف مشترکی را با القاعده دنبال کرده اند، زیرا هر دوی آنها در تلاش براندازی دولت افغانستان هستند. به تدریج، طالبان بخش هایی از افغانستانرا تحت کنترل خود آورده است، در حالی که به اقدامات گستاخانه و ویرانگری علیه مردم پاکستان دست می زند .
در طی این مدت، تعداد سربازان ما در افغانستان به میزان بخش کوچکی از تعداد سربازانمان در عراق باقی ماند. هنگامی که من به ریاست جمهوری رسیدم، در مقایسه با 160000 نیروی نظامی ما در اوج جنگ در عراق تنها کمی بیش از 32000 آمریکایی در افغانستان خدمت می کردند. فرماندهان ما درافغانستان مکرر ااً درخواست حمایت برای برخورد با ظهور دوبارۀ طالبان را داشتند، اما این نیروهای تقویتی نرسیدند. به این دلیل است که، اندکی پس از رسیدن به ریاست جمهوری، من با درخواست نیروهای بیشتر در بلندمدت موافقت کردم. پس از رایزنی با متحدان ما، من رویکردی را همراه با تشخیص یک ارتباط اساسی بین جنگ ما در افغانستان و پناهگاه های افراط گرایان در پاکستان اعلام کردم. من هدفی را مد نظر قرار دادم که به مختل ساختن، برچیدن، و شکست القاعده و متحدان افراط گرای آن محدود می شد، و به هماهنگ ساختن تلاش های نظامی و غیرنظامی ما متعهد شدم .
از آن زمان تا کنون، ما در زمینه برخی اهداف مهم پیشرفت هایی حاصل کرده ایم. رهبران بلندپایه القاعده و طالبان کشته شده اند، و ما فشار بر القاعده را در سراسر جهان افزایش داده ایم. در پاکستان، ارتش آن کشوربزرگ ترین حملۀ خود را در طی سال ها آغاز کرده است. در افغانستان، ما ومتحدانمان مانع شدیم که طالبان از انتخابات ریاست جمهوری جلوگیری کند، و با وجود آنکه این انتخابات
لکۀ تقلب را بر خود داشت – دولتی در مطابقت با قوانین و قانون اساسی افغانستان ایجاد شد .
با این حال، چالش های بزرگی باقی است. افغانستان از دست نرفته است، اما برای چندین سال به عقب بازگشته است. تهدید قریب الوقوعی برای براندازی دولت وجود ندارد، اما طالبان قوۀ تحرک یافته است. القاعده دوباره به همان تعداد قبل از یازدهم سپتامبر در افغانستان ظاهر نشده است، اما آنها پناهگاه های خود را در طول مرز حفظ کرده اند. و نیروهای ما فاقد حمایت لازم برای آموزش مؤثر و همکاری با نیروهای امنیتی افغانستان و تأمین بیشتر امنیت برای جمعیت هستند. فرماندۀ جدید ما در افغانستان – ژنرال مک کریستال – گزارش داده است که وضعیت امنیتی جدی تر از آن است که پیش بینی شده بود. بطور خلاصه، وضعیت موجود قابل تحمل نیست.


شما به عنوان دانشجویان دانشکدۀ افسری، برای خدمت در این زمان خطرناک داوطلب شده اید. بعضی از شما در افغانستان جنگیده اید. بسیاری از شما به آنجا اعزام خواهید شد. من به عنوان رئیس کل قوای شما، مأموریتی را به شما مرهونم که با شفافیت تعریف شده، و سزاوار خدمت شما باشد. به این دلیل، پس از تکمیل رأی گیری در افغانستان، من بر بازبینی کامل رویکردمان اصرار ورزیدم. اجازه بدهید روشن صحبت کنم: هرگز گزینه ای برای اعزام نیرو پیش از سال 2010 در برابر من نبوده است، بنابر این هیچ تأخیر یا انکاری برای منابع لازم به منظور رهبری جنگ وجود نداشته است. در عوض، این بازبینی به من اجازه داده است سوال های
دشوار را بپرسم، و همراه با گروه امنیت ملی خود، رهبری نظامی و غیرنظامی ما در افغانستان، و با شرکای اصلی ما، به بررسی گزینه های مختلف بپردازم. با توجه به مخاطره های درگیر، این کمترین دِینی بود که به مردم آمریکا- و سربازانمان- داشتم .
این بررسی اکنون کامل شده است. و به عنوان رئیس کل قوا، من تشخیص داده ام که اعزام 30000 سرباز بیشتر به افغانستان در جهت تأمین منافع حیاتی ملی ما است. سربازان ما پس از 18 ماه به تدریج به میهن بازخواهند گشت. این منابعی است که ما نیاز داریم تا ابتکار ساختن ظرفیتی برای افغانستان را بدست گیریم و امکان خروج تدریجی و مسئولانه تمام نیروهایمان از افغانستان را داشته باشیم .
من این تمصیم را به راحتی نمی گیرم. من دقیق ااً به دلیل این که اعتقاد دارم ما باید در استفاده از قدرت نظامی خودداری نشان دهیم و باید همواره به عواقب بلندمدت رفتار خود بیاندیشیم، با جنگ در عراق مخالف بودم. ما مدت هشت سال در جنگ به سر برده ایم، با هزینه بسیار سنگین جانی و منابع. سال ها بحث دربارۀ عراق و تروریسم اتحاد ما را بر سر مسائل امنیت ملی پاره پاره کرده است، و زمینه ای بسیار دو قطبی و جهت گیرانه برای این تلاش بوجود آورده است. و قابل درک است که توجه مردم آمریکا که به تازگی بدترین بحران اقتصادی را از زمان رکود اقتصادی بزرگ تجربه کرده اند بربازسازی اقتصاد ما و اشتغال زایی برای مردم در کشور متمرکز است . بیش از هر چیز، من آگاهم که این تصمیم حتی درخواست بیشتری از شما دارد – ارتشی که همراه با خانواده هایتان تا کنون سنگین ترین بارها را متحمل شده اید. من به عنوان رئیس جمهوری، نامۀ تسلیتی را برای خانوادۀ هر آمریکایی که جان خود را در این جنگ ها فدا کرده است امضا کرده ام. من نامه های پدران و مادران و همسران کسانی را که اعزام شده اند خوانده ام. من به ملاقات جنگجویان دلیرزخمی ما در بیمارستان والتر رید رفته ام. من برای پیشواز تابوت های مزین به پرچم 18 آمریکایی که به آرامگاه همیشگی خود در میهن بازمی گشتند به پادگان دوور سفر کرده ام. من از دست اول نتایج فجیع جنگ را دیده ام. اگر فکر نمی کردم که امنیت ایالات متحده و ایمنی مردم آمریکا در افغانستان درمخاطره است، فردا با خوشحالی دستور بازگشت تک تک سربازانمان را به کشور صادر می کردم . بنابراین نه – من از این تصمیم را به راحتی نمی گیرم. من این تصمیم را می گیرم زیرا قانع شده ام که
امنیت ما در افغانستان و پاکستان در مخاطره است. این مرکز افراط گرایی خشونت باری است که القاعده پیگیری می کند. روز یازدهم سپتامبر از اینجا به ما حمله شد، و از اینجا است که در همین حال که من سخن می گویم حملات جدیدی طرح ریزی می شوند. این یک خطر بی اساس؛ تهدیدی فرضی، نیست. تنها در چند ماه گذشته، ما افراط گرایانی را در داخل مرزهای خود توقیف کرده ایم که از منطقۀ
مرزی بین افغانستان و پاکستان برای ارتکاب اعمال جدید تروریستی به اینجا فرستاده شده بودند. اگر منطقه به عقب بازگردد این خطر تنها بیشتر خواهد شد، و القاعده می تواند بدون مجازات عمل کند. ما باید فشار را بر القاعده حفظ کنیم، و برای انجام این کار، باید ثبات و ظرفیت متحدانمان را در منطقه افزایش دهیم .
البته، این بار تنها بر دوش ما نیست. این تنها جنگ آمریکا نیست. از یازدهم سپتامبر، پناهگاه های القاعده منشاء حملات علیه لندن و عمان و بالی بوده اند. مردم و دولت های هر دو کشور افغانستان و پاکستان در خطر هستند. و مخاطره حتی در پاکستان مسلح به سلاح هسته ای بیشتر است، زیرا ما میدانیم که القاعده و افراط گرایان دیگر به دنبال سلاح های هسته ای هستند، و ما هر دلیلی را برای باور
به اینکه از آنها استفاده کنند داریم .
این حقایق ما را وادار می کنند تا همراه با دوستان و متحدانمان اقدام کنیم. هدف فراگیر ما به قوت خود خود باقی است: مختل ساختن، برچیدن و سرانجام، شکست القاعده در افغانستان و پاکستان و جلوگیری از توانایی آنها برای تهدید آمریکا و متحدان ما در آینده .
برای رسیدن به این هدف، ما مقاصد زیر را در افغانستان پیگیری می کنیم. ما نباید اجازه بدهیم القاعده پناهگاه داشته باشد. ما باید قدرت پیشروی طالبان را به عقب بازگردانیم و توانایی براندازی دولت را از آنها بگیریم. و ما باید ظرفیت نیروهای امنیتی افغانستان را تقویت کنیم، تا آنها بتوانند رهبری مسئولیت برای آیندۀ افغانستان را بدست بگیرند .
ما از سه راه به این اهداف می رسیم. نخست، ما رویکرد نظامی را دنبال خواهیم کرد که قدرت پیشروی طالبان را خواهد شکست و در عرض 18 ماه آینده ظرفیت افغانستان را افزایش خواهد داد . 30 هزار سرباز بیشتری که من امشب اعلام می کنم – با بیشترین سرعت ممکن- در بخش اول سال2010 اعزام خواهند شد تا بتوانند شورش را هدف قرار دهند و به ایمن سازی مراکز جمعیتی اصلی
بپردازند. آنها توانایی ما را برای آموزش نیروهای امنیتی با صلاحیت افغان، و مشارکت با آنها را برای ورود افغان های بیشتری به میدان مبارزه، افزایش می دهند. و به ایجاد شرایطی برای ایالات متحده به منظور انتقال مسئولیت به افغان ها کمک می کنند .
از آنجایی که این یک تلاش بین المللی است، من خواسته ام که تعهد ما با کمک هایی از طرف متحدانمان همراه باشد. بعضی از قبل سربازان بیشتری اعزام کرده اند، و ما مطمئن هستیم که سربازان بیشتری درروزها و ماه های آینده اعزام خواهند شد. دوستان ما در کنار ما در افغانستان جنگیده اند، خون داده اند و کشته شده اند. اکنون ما باید برای پایان موفقیت آمیز این جنگ در کنار یکدیگر قرار بگیریم. آنچه در مخاطره است تنها آزمایش اعتبار ناتو نیست – بلکه امنیت متحدان ما، و امنیت مشترک جهان است .
با هم، این سربازان بیشتر آمریکایی و بین المللی به ما اجازه می دهند تا به واگذاری مسئولیت به نیروهای افغان سرعت بخشیم، و به ما اجازه می دهند تا از ژوئیۀ 2011 به تدریج نیروهای خود را ازافغانستان خارج کنیم. همانطور که در عراق این کار را انجام دادیم، این انتقال را مسئولانه، با در نظرگرفتن شرایط در محل انجام خواهیم داد. ما برای تضمین موفقیت نیروهای امنیتی افغانستان در بلندمدت
به مشاوره و کمک به آنها ادامه خواهیم داد. اما برای دولت افغانستان – و مهم تر از آن، برای مردم افغانستان – روشن خواهد بود که در نهایت آنها مسئولیت آیندۀ خود را به عهده خواهند داشت .
دوم، ما با شرکای خود، سازمان ملل، و با مردم افغانستان برای پیگیری رویکرد غیرنظامی کارا، همکاری خواهیم کرد تا دولت بتواند از بهبود امنیت بهره مند شود . این تلاش باید بر اساس کارایی بنا شود. روزهای فراهم ساختن چک سفید به پایان رسیده است. سخنرانی مراسم تحلیف پرزیدنت کرزای پیام درستی را درباره حرکت در مسیری نو فرستاد. و از این به بعد، ما به روشنی انتظارات خود از کسانی که از ما کمک دریافت می کنند، بیان خواهیم کرد. ما از وزراتخانه ها، استانداران، و رهبران محلی که در خدمت مردم هستند و با فساد مبارزه می کنند پشتیبانی می کنیم. انتظار داریم افراد نالایق و فاسد پاسخگو شناخته شوند. و همچنین کمک خود را بر زمینه هایی – همچون کشاورزی – متمرکز خواهیم کرد که می توانند بر زندگی مردم افغانستان تأثیر فوری داشته باشند . مردم افغانستان برای دهه ها خشونت را تحمل کرده اند. آنها با اشغال کشورشان - توسط اتحاد جماهیر شوروی و بعد توسط ستیزه جویان خارجی القاعده که از سرزمین افغانها را برای نیل به اهداف خودشان استفاده کردند، روبرو بوده اند. برای همین امشب، من از مردم افغان می خواهم که بدانند – آمریکا بدنبال پایان دادن به این دوران جنگ و رنج است. ما علاقه ای به اشغال کشور شما نداریم. ما از
تلاشهای دولت افغانستان برای باز کردن در بروی آن دسته از طالبان که خشونت را کنار گذاشته و برای حقوق بشری هموطنان خود احترام قائل هستند، پشتیبانی خواهیم کرد. و ما جویای مشراکتی با افغانستان خواهیم بود که بر پایۀ احترام متقابل – انزوای ویرانگران؛ تقویت سازندگان؛ تسریع روزی که سربازان ما افغانستان را ترک کنند؛ و پرورش یک دوستی پایدار که در آن آمریکا شریک شما است و نه هرگز قیم شما، بنا شده باشد .
سوم، ما با شناخت کامل از این موضوع رفتار خواهیم کرد که موفقیتمان در افغانستان پیوند جدایی ناپذیری با مشراکتمان با پاکستان دارد . ما در افغانستان هستیم تا جلوی پیشرفت دوباره سرطانی را در آن کشور بگیریم. اما همین سرطان درنوار مرزی با پاکستان ریشه گرفته است. برای همین است که ما به رویکردی نیازمندیم که در دو سوی مرز کارا باشد .
در گذشته، کسانی در پاکستان بودند که مبارزه علیه افراط گرایی را جنگ خود نمی دانستند و صلاح پاکستان را در بی اعتنایی یا مساعدت به خشونت گرایان می دانستند. اما در سالهای اخیر، در حالی که مردم بیگناه از کراچی تا اسلام آباد جان خود را از دست داده اند، روشن شده است که مردم پاکستان بیشتر از همه در معرض خطر افراط گرایی قرار دارند. افکار عمومی تغییر یافته است. و ارتش
پاکستان به حمله علیه افراط گرایان در سوات و جنوب وزیرستان دست زد. و شکی وجود ندارد که ایالات متحده و پاکستان با دشمنی مشترکی روبرو هستند . در گذشته، ما نیز تعریف محدودی از روابطمان با پاکستان داشتیم. آن روزها گذشته است. از این به بعد،
ما به تقویت مشارکتی با پاکستان متعهد هستیم که بر پایۀ منافع مشترک، احترام و اعتماد متقابل بنا شده باشد. ما توانایی پاکستان را برای هدف قرار دادن گروه هایی که کشورهای ما را تهدید می کنند تقویت می کنیم، و روشن ساخته ایم که تحمل وجود پناهگاه های امن برای تروریستهایی که محل آنها معلوم و نیت آنها واضح است را نداریم. آمریکا منابع قابل توجهی را برای پشتیبانی از دموکراسی و توسعه در پاکستان در اختیار آنها قرار داده است. ما بزرگترین پشتیبان بین المللی برای آوارگان جنگ در پاکستان هستیم. و از این به بعد، مردم پاکستان باید بدانند: مدتها پس از آنکه سلاح ها به زمین گذاشته شدند، آمریکا پشتیبانی نیرومند برای امنیت و رفاه پاکستان باقی خواهد ماند، تا استعدادهای بزرگ مردم آن کشور به شکوفا برسند .
رویکرد ما دارای سه عنصر اصلی است: یک تلاش نظامی برای فراهم ساختن شرایط انتقالی؛ یک موج غیر نظامی برای تقویت عملکرد مثبت؛ و مشارکت موثر با پاکستان .
من متوجه هستم که شماری از نگرانیها در زمینه راه کار ما وجود دارد. بنابراین اجازه دهید بطور خلاصه به بعضی از استدلالهای برجسته ای که من شنیده ام، و برای من بسیار جدی هستند، سخن بگویم .
نخست، کسانی هستند که اظهار می کنند افغانستان، ویتنام دیگری است. آنها می گویند افغانستان قابل ثبات نیست و برای ما بهتر این است که زیان را قطع و بسرعت خارج شویم. درحالی که این بحث بر اساس دید نادرستی از تاریخ است. برخلاف ویتنام، ائتلاف گسترده ای از 43 کشور به ما ملحق شده اند که حقانیت اقدام ما را به رسمیت می شناسند. بر خلاف ویتنام، ما با یک شورش گستردۀ توده ای مواجه نیستیم. و مهم تر از همه، بر خلاف ویتنام، مردم آمریکا بطور وحشیانه ای از افغانستان مورد حمله قرار گرفتند، و کماکان هدف همان افراط گرایانی هستند که در طول مرزهای توطئه چینی می کنند. رها کردن این منطقه در حال حاضر – و تنها اعتماد به تلاش های از راه دور علیه القاعده، توانایی ما را برای ادامه فشار بر القاعده مختل ساخته، و خطر غیرقابل پذیرشی را برای حملات بیشتر علیه میهن ما و متحدانمان ایجاد می کند .
دوم، افرادی هستند که تایید می کنند خروج از افغانستان در شرایط فعلی ممکن نیست، اما پیشنهاد می کنند که ما با تعداد سربازانی که درحال حاضر داریم ادامه بدهیم. ولی این کار صرفا باعث ابقاء شرایط آشفتۀ فعلی خواهد شد که ما در آن دست و پا خواهیم زد، و اجازه زوال کند شرایط را خواهد داد. این کار در نهایت هزینه بیشتری را ثابت و حضور ما را در افغانستان طولانی تر خواهد کرد، چرا که ما هرگز قادر نخواهیم بود شرایط لازم را برای آموزش نیروهای امنیتی افغان ایجاد کنیم و فرصت به بدست گرفتن کنترل کامل را برای آنها فراهم کنیم .
و بالاخره، کسانی هستند که با مشخص کردن یک بازه زمانی برای محول کردن مسوولیت به افغانها مخالفت میکنند. در واقع، آنها با افزایش رزمی بدون بازه زمانی و بگونه ای که ما را به کشورسازی تا ده سال آینده ملزم می سازد. من این مسیر را رد میکنم زیرا اهدافی را تعیین میکند که فرای آن چیزی است که برای ما قابل دستیابی با هزینه ای معقول و آن چیزی است که باید برای امنیت منافعمان به آن دست یابیم. علاوه بر این فقدان یک بازه زمانی برای انتقال قدرت ما را از تضمین یک احساس فوریت در همکاری با دولت افغانستان محروم می کند. باید کاملا روشن شود که افغان ها باید مسوولیت امنیت خود را بعهده بگیرند، و اینکه آمریکا علاقه ای به ادامۀ یک جنگ بی پایان در افغانستان ندارد .
به عنوان رئیس جمهوری، من از تعیین اهدافی که ورای مسوولیت، توانایی، و یا منافع ما باشد، امتناع می ورزم. و من باید همۀ چالش ها را ارزیابی کنم. من نمی توانم تنها متعهد به یک مورد باشم. در واقع، من گفته های پرزیدنت آیزنهاور را بیاد می آورم، که – در بحث دربارۀ امنیت ملی ما – گفت، "هر پیشنهادی باید با توجه با در نظر گرفتن ملاحظات گسترده تری سنجیده شود: نیاز به حفظ توازن در و میان برنامه های ملی ."
در طی چند سال گذشته، ما این توازن را از دست داده ایم، و در تقدیر از ارتباط بین امنیت ملی خود و اقتصادمان قصور کردیم. در نتیجۀ یک بحران اقتصادی، شمار بسیاری از دوستان و همسایگان ما بی کار شده اند و در تقلای پرداختن صورتحساب های خود، و آمریکاییان بسیاری نگران آیندۀ فرزندان خود هستند. در این میان، رقابت در اقتصاد جهانی شدیدتر شده است. بنابراین ما نمی توانیم به سادگی از عهدۀ غفلت از هزینه این جنگ ها برآییم .
پس از این سخنان، زمانی که من به ریاست جمهوری رسیدم، هزینه های مربوط به جنگ در عراق و افغانستان از قبل به یک تریلیون دلار رسیده بود. برای پیش رفتن در این راه، من متعهد به بیان آشکار و شفاف میزان این هزینه ها هستم. راهبرد جدید ما در افغانستان احتمالا برای ما هزینه ای بالغ بر 30 تریلیون دلار هزینه برای ارتش در سال جاری خواهد داشت و من از نزدیک با کنگره برای طرح این هزینه ها هم زمان با تلاش برای کاستن میزان کسری بودجه کار خواهم کرد . اما همچنان که ما به جنگ در عراق خاتمه می دهیم و درراه انتقال مسئولیت در افغانستان، ما باید نیروی خود را در کشور بازسازی کنیم. موفقیت ما پایه ای برای قردت ما فراهم می کند. هزینۀ ارتش ما را می پردازد. و به ما اجازه می دهد تا همان گونه که در گذشته قادر به رقابت بودیم، در قرن حاضر نیز چنین باشیم. به این دلیل، کشور ما تنها کشوری است که من علاقه مند به ساختن آن هستم . اجازه بدهید روشن بگویم: هیچیک از اینها ساده نخواهد بود. مبارزه بر علیه افراط گرایی خشن به سرعت پایان نمی پذیرد، و فرای افغانستان و پاکستان گسترش دارد. این آزمونی است ماندنی نشان دهندۀ قدرت ما به عنوان جامعه ای آزاد است، و نشان دهندۀ ارادۀ رهبری ما در جهان. و بر خلاف منازعات قدرت های بزرگ و خطوط تقسیم بندی که قرن بیستم را ترسیم می کرد، تلاش ما مناطق نابسامان را در بر می گیرد و دشمنان پراکنده .
بنابر این در نتیجه، آمریکا مجبور خواهد بود که قدرت خود را به گونه ای نشان دهد که به جنگ ها پایان بخشد و از درگیری جلوگیری کند. ما باید در به کار گیری نیروی نظامی خود هشیار و دقیق باشیم. و در جایی که القاعده و متحدان آنها برای پیدا کردن جای پایی تلاش می کنند، چه در سومالی و یا یمن یا جایی دیگر - آنها باید با فشار روز افزون مشارکت های پر قدرت ما مواجه شوند .
و ما نمی توانیم تنها بر قدرت نظامی تکیه کنیم. ما باید در مورد امنیت کشور خودمان سرمایه گذاری کنیم، زیرا ما نمی توانیم هر افراطی ستیزه جویی را دستگیر کنیم یا بکشیم. ما باید نیروی اطلاعاتی خودمان را بهبود بخشیم، تا قادر باشیم یک گام از شبکه های سایه مانند جلو باشیم . ما باید ابزار کشتار جمعی را از میان ببریم. به این دلیل است که من این موضوع را به عنوان اساس سیاست خارجی خودم قرار داده ام تا مواد هسته ای در دسترس از تروریست ها دور نگه داشته شود؛ گسترش سلاح های هسته ای متوقف شود؛ و به دنبال هدف دستیابی به دنیایی عاری از این سلاح ها باشیم. چرا که هر ملتی باید بداند که امنیت حقیقی هرگز از مسابقه ای بی پایان سلاح های مخرب به دست نمی آید، امنیت حقیقی توسط افرادی صورت می گیرد که این گونه سلاح ها را طرد می کنند .
ما باید از دیپلماسی استفاده کنیم، زیرا هیچ ملتی نمی تواند از عهدۀ چالش های مربوط به دنیایی وابسته به یک دیگر به تنهایی بر آید. من سال گذشته را صرف تجدید پیمان با هم پیمانان خودمان و ایجاد همکاری های جدید کردم. و ما شروع دوباره ای میان آمریکا و جهان مسلمانان آغاز کرده ایم، شروعی که منافع چند جانبه را برای شکستن گردونۀ منازعات به رسمیت شناسد، و آینده ای را وعده می دهد که در آن کسانی که بیگناهان را قتل عام می کنند توسط کسانی که برای صلح و خوشبختی مقام انسان تلاش می کنند به کناری رانده شوند . سرانجام، ما باید از ارزش های خودمان قدرت بگیریم – چرا که چالش هایی که با آنها روبرو هستیم تغییر یافته اند، اما آنچه بدان باور داریم تغییر نیافته است. و به همین دلیل است که ما باید ارزش هایمان را از راه بکار گرفتن آنها در کشور خودمان ارتقا بخشیم- و به به این دلیل است که من شکنجه را منع کردم و زندان خلیج گوانتانامو را خواهم بست. و ما باید این موضوع را برای همۀ مردان، زنان و کودکان ها در سراسر جهان که در شرایط تیره و تار ظلم زندگی می کنند روشن سازیم که آمریکا برای حقوق بشری آنها سخن خواهد گفت، و به دنبال روشنایی آزادی، عدالت، فرصت، و احترام به مقام همۀ مردمان است. این منبع اخلاقی اقتدار آمریکا است .
از زمان فرانکلین روزولت، و خدمات و فداکاری والدین بزرگ ما، کشور ما بار ویژه ای را در امور جهانی بر دوش کشیده است. بسیاری از آمریکاییان در کشورهای گوناگون در چندین قاره خون شان بر زمین ریخته شده است. ما سرمایۀ خود را برای کمک به دیگران در بازسازی ملت هایشان و توسعۀ اقتصادی شان هزینه کرده ایم. ما به دیگران برای بنیاد نهادن سازمان هایی مانند ناتو و بانک جهانی کمک کرده ایم، که به امنیت عمومی وخوشبختی بشریت می انجامد .
همیشه از ما برای این تلاش های سپاسگزاری نشده است، و اوقاتی بوده است که ما اشتباه کرده ایم. اما ایالات متحده آمریکا بیشتر از هر ملت دیگری امنیت جهانی را برای شش دهه مد نظر داشته است، زمانی که با همۀ مشکلات، مشاهده کرده است که دیوارها فرو می ریزند، بازارها گشوده می شوند، میلیاردها نفر از فقر رها می شوند، پیشرفت علمی نا برابر، و پیشرفت به عنوان پیشگام آزادی بشر .
بر خلاف قدرت های بزرگ گذشته، ما خواهان تسلط بر جهان نبوده ایم. اتحاد ما بر اساس مقاومت در برابر ظلم بنیاد نهاده شد. ما به دنبال اشغال سرزمین دیگری نخواهیم بود. ما چشم به منابع ملتی دیگر نخواهیم داشت و یا ملت های دیگر را به خاطر این که عقاید و نژاد آنها متفاوت از ما است، هدف قرار نمی دهیم. آنچه ما خواسته ایم و می خواهیم آینده ای بهتر برای فرزندان و نوه هایمان است، و معتقدیم که زندگی آنها در صورتی که فرزندان و نوه های مردمان دیگر در آزادی به سر برند و به فرصت ها دسترسی داشته باشند، بهتر خواهد بود .
به عنوان یک کشور، ما به جوانی، و شاید به بیگناهی، زمانی که روزولت رئیس جمهوری بود، نیستیم. با این حال، ما هنوز میراث داران تلاشی شریف هستیم. اکنون باید همه قدرت و توانایی اخلاقی خود را فراخوانیم تا در برابر چالش های عصر جدید بایستیم .
در نهایت، امنیت و رهبری ما تنها از قدرت نظامی ما نشات نمی گیرد. این قدرت برآمده از مردم ما است- از کارگران و صاحبان اقتصاد ما که اقتصاد ما را بازسازی می کنند؛ از کار آفرینان و محققین ما که پیشگام در صنایع هستند؛ از آموزگارانی که فرزندان ما را آموزش می دهند؛ از خدمات آنهایی که در اجتماعات ما در خانه ها فعالیت می کنند؛ از سفیران و سپاهیان صلح ما که گسترش دهندۀ امید در خارج هستند؛ و از مردان و زنانی که لباس خدمت را بر تن دارند و بخشی از سلسلۀ ناگسستنی فداکاری به شمار می روند و حکومت مردم ، به وسیله مردم و برای مردم را بر روی زمین تحقق پذیر ساخته اند .
این گسترۀ عظیم شهروندان همیشه در هر موضوعی با یک دیگر موافق نیستند، و نباید هم اینطور باشیم. اما من همچنین می دانم که ما، به عنوان یک ملت، نمی توانیم رهبری خود را حفظ کنیم و نه چالش های مهم را پشت سر گذاریم اگر به خودمان اجازه دهیم که همان دشمنی دیرینه و بد گمانی و عدم همکاری که در دوران حاضر منافع ما را مسموم ساخته است ما را از هم جدا کند .
آسان می توان فراموش کرد که زمانی که این جنگ آغاز گشت، ما با یکدیگر متحد بودیم- در کنار یکدیگر با خاطره تازه ای از حملاتی وحشتناک، و نیز با عزمی برای دفاع از میهن خود و ارزش هایی که آنها را عزیز می داریم. من این نظر را که ما نمی توانیم بار دیگر به چنین اتحادی دست یابیم را رد می کنم. من با تمام وجود معتقدم که ما - به عنوان آمریکایی- هنوز می توانیم برای هدفی مشترک گرد
هم آییم. چرا که ارزش های ما تنها کلمه هایی نیستند که بر صفحه ای نوشته شده باشند- بلکه آنها باوری هستند که ما را به سوی یکدیگر فرا می خوانند، و همین ها هستند که ما را از میان تاریک ترین طوفان ها به عنوان یک کشور، یک ملت به پیش برده اند .
آمریکا- ما در حال گذر از دورانی با آزمایشی بزرگ هستیم. و پیامی که ما از میان این طوفان ها می فرستیم باید واضح باشد: هدف ما عادلانه است،عزم ما تزلزل ناپذیر است. ما با اعتماد به اینکه حق قدرت بخش خواهد بود به پیش خواهیم رفت، و با تعهدی که به ایجاد آمریکایی ایمن تر، و جهانی امن تر، و آینده ای که نمایانگر نه عمیق ترین هراس ها بلکه والاترین امیدهای ما باشد. سپاسگزارم، خداوند
شما را مورد موهبت خود قرار دهد، خداوند سربازان ما را مورد لطف خود قرار دهد، و خداوند ایالات متحده آمریکا را تبرک کند.

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

شهادت داکتر حبیب الرحمن اعظمی (سفر به غوریان)

شهید داکتر حبیب الرحمن اعظمی در حال دریافت سند فراغت از دانشکده طب هرات
روز جمعه مصادف با 6 قوس یا 27 نوامبر سال 2009 اولین روز عید قربان بود و من بعد از اشتراک در نماز عیدقربان در مسجد نزدیک خانه همرای پدر و برادر بزرگتر خود به طرف بازار یا محلی که حیواناتی مانند گوسفند، بز، گاو و.... را برای قربانی گردآورده بودند رفتم تا برای قربانی در این سال یک گوسفند خریداری کنیم. این اولین سالی بود که من به تنهائی خود میخواستم که قربانی کنم واز این خاطر خیلی خوشحال بودم. بلاخره موفق شدیم که هر کدام از ما یک یک دانه گوسفند خریداری کرده و به طرف خانه حرکت کنیم. کمی دیر شده بود و حدود ساعت 11:30 بود که به خانه رسیدیم. بعد از عیدمبارکی با اعضای خانه بلافاصله شروع به ذبح کردن این گوسفند ها کردیم چون مادرم کمی از این خاطر ناراحت بود. آخر غذای چاشت عید قربان معمولا از دل و جگر گوسفند قربانی تهیه میشد.
حوالی ساعت 12 بود که برادر کوچکتر من صدازد: لالا گوشی شما زنگ میزنه... بعد از گرفتن گوشی متوجه شدم که دو زنگ را از دست دادم یا به قول عام 2 مس کال داشتم. یکی از زنگ ها از طرف یکی از دوست های من که در کابل زندگی میکند و دیگری از طرف یک دیگر که در شفاخانه هرات مصروف اجرای وظیفه است بود. تصمیم گرفتم که به دومی اول زنگ بزنم و به اولی بعدا. دوست من با اولین زنگ جواب داد و بعد از عید مبارکی از طریق تلفن از من پرسید که از بچه ها و هم صنفی های که در غور کار میکنند خبردارم یا نه؟ با خونسردی گفتم که نه. او گفت که شنیده است که یک از هم صنفی ها ازدیروز تا حالا لا درک است و اگرمن از این موضوع خبردارم برای او معلومات بیشتر تهیه کنم و یا اگر نه ممکن است که معلومات تهیه کرده و به او هم بگویم چون که من بیشتر با بچه های که درولایت غور کارمیکردند در تماس بودم واز مسیر راه هم معلومات کافی داشتم چراکه چندین مرتبه این مسیر را با موتر طی کرده بودم. باعجله به یکی از همصنفی هایم که او هم در غور کارمیکرد زنگ زدم اما موفق نشدم که به اودست رسی پیدا کنم. خیلی نگران شدم . فکر کردم که از کجا میتوانم معلومات بگیرم. یادم آمد که یکی دیگر از همصنفی هایم که در دفتر ورلد ویژن در هرات کارمیکرد درهرات هست و امکان دارد که او از این موضوع معلومات داشته باشد. قابل یاد آوری است که دوست های که از آن ها معلومات نداشتیم هردو در دفتر ورلد ویژن در ولایت غور کارمیکرند. بعد از چند ثانیه زنگ زدن دوستم موبایل خودرا جواب داد و من بعد از عید مبارکی با او از او پرسیدم که چی خبر؟ کاری که هرکس در شهر ما به شکل معمول انجام میدهد. اما جوابی که گرفتم معمول نبود. او گفت که خبرهای خوبی برایم ندارد و گفت که شنیده است که حبیب الرحمن (کسی که لادرک بود) کشته شده است. او گفت که هنوز مطمئن نیست که این خبر چقدردرست است و تصمیم دارد که به بخش امنیتی دفترتماس گرفته و جویای معلومات شود. خیلی متاثر شده بودم اما هنوز هم امید وار بودم که این خبردرست نباشد. به او گفتم که بعد از پرسیدن از مسئول امنیتی دفتر مرا هم در جریان بگذارد. به خود غرق شده بودم، نمیدانستم که آیا این خبر را به اعضای فامیل هم بگویم یا نه. تصمیم گرفتم که فعلا در این مورد صحبت نکنم. به هر ترتیب خود رامصروف به کار کردم. چند دقیقه بعد دوباره موبایل من زنگ زد. با عجله جواب دادم. یکی دیگر از هم صنفی هایم که او هم تازه خبررا شنیده بود از من پرسید که آیا این خبر راست است یا خیر؟ گفتم که من منتظرشنیدن خبر هستم و حتما او را هم به جریان خواهم گذاشت. بعد از قطع صحبت با او دوباره به دوست خود که قرار بود از بخش امنیتی دفترش معلومات بگیرد زنگ زدم اما مثل اینکه این خبر راست بود. بدون اینکه از او بپرسم که آیا این خبردرست است یا خیر از طرز صحبت کردنش فهمیدم که بلی، چیزی که نمیخواستم همان شد. دوستم گفت که متاسفانه خبر درست است و قرار است که جنازه مرحومی سرساعت 4 بعد از ظهر به هرات انتقال داده شود وبه دوستان و فامیل او سپرده شود. با هم قرار گذاشتیم که ساعت 4 به محل تحویل دهی جنازه برویم و از چندوچون قضیه بیشتر معلومات بگیریم و اینکه جنازه مرحومی به کجا انتقال خواهد شدو چی زمانی نماز جنازه را خواهند خواند. دوستم گفت که متاسفانه یک جوان دیگر هم به همر ای داکتر حبیب الرحمن شهید شده است و 3 تن دیگر زخمی هستند. از قرار معلوماتی که تا فعلا در مورد نوع و علت حادثه دارم آنها (4نفر از کارمندان دفتر ورلد ویژن به همرای دریور)در بین راه هرات - غور در منطقه کمنج ولسوالی شهرک ولایت غور در اثر سقوط موتر به دریا شهید شدند. با دوتن از دیگر همصنفی هایم رفتیم به خانه دوستی که در ورلد ویزن کار میکند تا به همراهی او به محل تحویلی جنازه برویم. اما معلوم شد که زمان رسیدن جنازه دو ساعت به تاخیر افتاده و ما از فرصت استفاده کرده و در بین راه به عید مبارکی دوتن دیگر از دوستان رفته ویکی از انها هم با ما یکجا شده و به طرف منطقه شیدائی هرات درحرکت شدیم. شیدائی یک منطقه تفریحی است که در 10 کیلو متری شرق شهر هرات قرار داشته و درین محل دو شاهراه اصلی به هم متصل میشود که یکی به طرف ولسوالی های اوبه ، چشت و بالاخره به ولایت غور وصل میشود و دیگری به ولسوالی کرخ و بلاخره به ولایت هم جوار بادغیس.
وقتی به منطقه شیدائی رسیدیم متوجه شدیم که تعداد زیادی از مردم در انتظار هستند، یکتعداد منتظر جنازه داکتر حبیب الرحمن و یکتعداد هم منتظر جنازه فریدون رسولی که یک دیگر ار شهدای این حادثه بود. بعد از یک ساعت انتظاردر هوای بسیار سرد بلاخره جنازه ها به منطقه رسید و مردم با تکبیر و گریه جنازه ها رابه موتر های که از قبل در نظر گرفته شده بود به طرف خانه های مرحومین انتقال دادند. یک تعداد از هم صنفی ها و دوست های داکتر شهید تصمیم گرفتند که به همرای جنازه به طرف ولسوالی غوریان که در 70 کیلومتری شهر هرات به طرف غرب موقعیت دارد بروند تا در آمادگی ها برای مراسم تشییع جنازه کمک کرده باشند. ما تصمیم گرفتیم که فردا صبح بعد از دانستن زمان به خاک سپاری و خواندن جنازه به قریه برناباد که محل اصلی سکونت داکتر شهید بود برویم.
حوالی صبح ساعت 7:30 بود که خبرشدم نماز جنازه را ساعت 10 صبح در قریه مذکورخواهند خواند. با عجله برای رفتن حاضر شدم و به دوست های که قرار بود با هم یکجا برویم تماس گرفته و در مورد مکان و زمان ملاقات هماهنگی لازمه را ایجاد کردم. در مجموع 3 موتر به همرای 15 نفر (به شمول همکارهای دفتر ورلد ویژن) به شکل یک کاروان حرکت کردیم. کمی دیر شده بود و ما باید به سرعت موتر ها می افزودیم. خوشبختانه توانستیم که کمی پیش از ادای نماز به محل دفن مرحومی خودر را حاضر کنیم. جمعیت عظیمی برای ادای نماز حاضرشده بودند. من با خود پیش از رسید ن به زیارت فکر میکردم که تعداد کس های که از شهر هرات به این مراسم شرکت میکنند کم خواهد بود چرا که امروز روز دوم عید بود و طبق رسم و رواج مردم هرات سه روز اول عید اختصاص به دید و باز دید های عیدی دارد، اما بعد از رسیدن به محل دیدم که من در اشتباه بودم و تعداد کس های که در این مراسم از شهر هرات شرکت کرده بودند به مراتب بیشتر از آن چیزی بود که من فکر میکردم. نماز با شکوه خاصی ادا شد و جنازه را به طرف مقبره که در نظر گرفته شده بود انتقال دادند. میت به زودی به داخل قبرقرار گرفت و خاک سرقبر به زودی انبار شد، همه کوشش میکردند که در این عمل هم شریک شوند.
در این میان من به همرای دیگر دوستان با کسانیکه از غوریان میشناختیم اما طی یک مدت طولانی موفق به دیدن شان نشده بودیم دیدن کردیم. و از خوبی های دکتر شهید صحبت میکردیم. یکی از خبری با همین شدت غمگینی را برای ما گفت که بسیار مارا متاسف نمود. او گفت که داکتر زلمی یک دیگر از هم صنفی های ما که در ولایت فراه مصروف کار در شفاخانه آنجا است و اصلا هم از مردمان ولایت فراه میباشد توسط طالبان حدود دو هفته پیش کشته شده است. اما او میگفت که خیلی در این باره مطمئن نیست. به یکی از هم صنفی های مان (داکتر امین) که در ولایت فراه بود و به همرای داکتر زلمی در یکجا کار میکند به تماس شدیم و از او پرسیدیم که آیا این خبر واقعیت دارد یا نه؟ خوشبختانه معلوم شد که این خبرواقعیت نداشت. الحمد لله .
بعد از خواندن نماز جنازه اعلان شد که کسانی که از راه های دور آمده اند میتوانند که برای صرف غذای چاشت به خانه پدر مرحومی بروند اما ما تصمیم گرفتیم که به بازار غوریان به خانه یکی از دوست های ما که همانجا بود وزیاد اصرار داشت برویم. مردم ولسوالی غوریان مردم مهمان نواز و خون گرم هستند. این اولین بار بود که من ولسوالی غوریان را میدیدم. جای نسبتا مناسب بود. بازار نسبتا کلان ، کلینک و اکثر تسهیلات را در خود داشت.
بعد از صرف غذای چاشت به همرای دوستان واپس راهی شهر هرات شدیم. در بین راه سه تن از هم صنفی هایم که از کابل جهت اشتراک در این مراسم آمده بودن دیدیم اما متاسفانه آنها نتوانسته بودند که به خواندن نماز حاضر شوند چون پرواز شان دیر تر از موعد معینه از کابل حرکت کرده بود (مشکلی که امروزه در میدان های هوائی افغانستان عام شده است). دردل به این دوستان تحسین گفتم که از مسافت بسیار طولانی با قبول این همه هزینه برای اشتراک درین مراسم تلاش داشتند.
خیلی خسته بودم و سردردی بسیار شدیدی داشتم. تصمیم گرفتم که مستقیم به بسترخواب بروم اما از شدت سردردی نتوانستم که بخوابم. همیشه وقتی به موتر به مسافت ها طولانی سفر میکنم، سردردی شدیدی پیدامیکنم وفقط با یک خواب میتوانم که این سردردی را اعلاج نمایم.
فردای آن روز را به دید و باز دید از دوستان و اقوام سپری کردم و روز بعد (دوشنبه) دوباره به همرای یکتعداد از دوستانم به طرف قریه برناباد درحالیکه باران نسبتا تندی در حال بایدن بود برای شرکت در مراسم فاتحه خوانی رفتم. با اتحاف دعا به روح داکتر شهید و سائر مسلمانان اندکی در دل احساس راحت تری نسبت به روز اول داشتم که میتوان گفت از باعث گوش دادن به نوای ملکوتی قرآن بود. امروز مردم زیادی برای صرف غذای چاشت دعوت شده بودند و ما هم به همرای دوستان خود برای صرف غذااز مسجد به طرف خانه پدر مرحومی رفتیم. انا لله و انا الیه راجعون.
درین جا لازم میدانم که از خداوند برای مرحومی و جمیع مسلمین جنت فردوس را و برای خانواده و دوستان مرحومی صبر و بردباری از طلب نمایم. امیدوارم که سفره غم از خانه تمام مسلمین برچیده شود. آمین یا رب العلمین.
یکشنبه 15 قوس 1388 مطابق با 06 دسامبر 2009

متن سخنرانی رییس جمهورکرزی درمراسم تحلیف



بسم الله الرحمن الرحیم

جلالتمآب محترم عاصف علی زرداری، رییس جمهور پاکستان ،جلالتمآب معاون ریاست جمهوری کشورایران ، محترمه خانم هیلاری کلینتون و اعلی حضرت آغا خان، وزرای کشورهای دوست و مددکار ما، جلالتمآبان جناب رؤسای شواری ملی و جلالتمآب قاضی القضات، رهبران گرانقدر جهادی، اعضای محترم شورای ملی افغانستان، مشارن قومی و علمای کرام دین، نمایندگان محترم کوردیپلماتیک، نمایندگان محترم رسانه ها ی جمعی، اعضای کابینه؛ خواهران و برادران عزیز سلام علیکم و رحمه الله وبرکات.

خداوند متعال را سپاس گزارم که یک بار دیگر این توفیق را ارزانی داشت تا از یک امتحان بزرگ دیگر سربلند بیرون آییم.

مشارکت میلیون ها شهروند محترم افغانستان در انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی نشان داد که ملت افغانستان دارای بلوغ سیاسی افتخار آمیز است .می خواهم از همه هموطنان که با وجود همه خطرات دراین روند بزرگ ملی مشارکت کردند تشکر کنم.

جا دارد تا از همه کاندیدانی که با اشتراک صلح آمیز در این انتخابات ؛ مردم سالاری را در کشورمان یک گام دیگر به جلو بردند قدردانی نمایم.

برگزاری کارزراهای شکوهمند انتخاباتی برای ایجاد افکار وسمت دادن آرای مردم گامهای بزرگی بودند به سوی قوام و ثبات حاکمیت مردم در دموکراسی جوان ما .

بزرگترین مشخصه انتخابات اخیر فرا قومی بودن آن بود و مشارکت فرا قومی مردم دراین انتخابات نشان داد که مردم ما با حرکت از باورهای سیاسی شان برای تعیین رییس جمهور به صحنه آمدند و انتخابات اخیر با درنظرداشت ترکیب آرای مردم بیش از هر زمان دیگر رنگ ملی و افغانی داشت.

دراینجا می خواهم از کمیسیون مستقل انتخابات کشور صمیمانه تشکر کنم .بدون شک بدون مدیریت آن کمیسیون در شرایط دشواری که ما در آن قرار داشتیم برگزاری انتخابات ممکن نمی شد.

ما باید از درسهای مثبت ومنفی گذشته انتخابات بیاموزیم که برگزاری انتخابات را در آینده کاملا افغانی کنیم.

قانون انتخابات باید هر چه زودتر تصویب ونافذ گردد و رأی دهندگان افغان باید بدانن و مطمئن باشند که صرف آراء این مردم است که با حکومت مشروعیت می دهد.

همین سان از همه جانبازان اردوی ملی و پولیس ملی افغانستان و امنیت ملی کشور ؛ همچنین از آن عده از سربازان نیروهای کشورهای دوست ومتحدمان که جهت تأمین مشارکت مردم خدمت نمودند و جانهایشان را به خطر انداختند با افتخار یاد کنم .

از خداوند بزرگ می خواهم تا به شهدا جنت برین را مکان گرداند، همه مظلومین و مجروحین را شفای عاجل عنایت بفرماید .

مهمانان عزیز بزرگترین خصلت ما افغانها دراین است که برای تحقق باورها ی سیاسی مان بایکدیگر جدل و بحث می کنیم اما زمانی که مصالح ملی ، دفاع از وطن و ارزشهای آن مطرحباشد همه با هم متحد هستیم.

در این جا می خواهم از تمام کاندیدان ریاست جمهوری و به خصوص برادرم جناب داکتر عبدالله و داکتر اشرف غنی احمد زی دعوت نمایم که به خاطر افغانستانی متحد وسربلند و پیشرفته متحدانه سعی وتلاش نماییم.


من براین باورم که اصل وفاداری به سرزمین افغانستان به نظام سیاسی و دولت آن بالاتر از همه ارزشهایی است که ما به آن باور داریم.

درنو ميلمنو او کگرانو هيوادوالو!
افغانستان په تيگرو اتو کلونو کيگ د بين المللي تگولنيگ په همکارة أيريگ برياويگ درلوديگ. دا برياويگ زموإ د هيوادوالو او همدارنکگه زموإ د متحدو هيوادونو دخلکو په فداکاريو او فربانيو ميسريگ سويگ دي.
زه نه غواؤم دلته د افغانستان د تيرو اتو کلونو برياويگ په تفصيل سره ياديگ کؤم، خو دومره وايم چيگ موإ په تيرو اتو کلونو کيگ افغانستان له داسيگ يو حالته راويوست چيگ نه ييگ مسوول دولت درلود او نه ييگ هم قانوني بنستگونه درلودل؛ اوس موإ پر قانون متکي دولت او د خلکو خادم دولتي بنستگونه لرو.
موإ د معارف، د صحي خدماتو دعرضيگ، د اّزادو رسنيو او مدني تگولنيگ د پراختيا او پرمختيا، د اقتصادي زيربناوو د احيا، پولي اصلاحاتو او د اّزاد بازار د اقتصادي نظام د ايجاد په برخو کيگ د افغانستان په برياوو وياؤو.
زه د نن ورحگيگ په مراسمو کيگ غواؤم د افغانستان د سبا په باب خگه ووايم. موإ بايد د تيرو اتو کلونو د کار، له کمبوديو او ستونزو خگخه زده کؤه وکؤو، خگو وکولاي سو د خپلو خلکو غوشگتنو، پوشگتنو او اّرزوکگانو ته مثبت حگواب ووايو.
دلته غواؤم هغه لومؤيتوبونه وشگيم چيگ په اّينده کيگ به زموإ هخگه پر بنا وي.
(1) سوله او ملي پخلاينه:
په هيواد کيگ د سراسري سوليگ تامين او د جنکگ، جکگؤو خاتمه زموإ د خلکو اساسي غوشگتنه ده. ديرش کاله کيإي چيگ زموإ خلک سوليگ ته د رسيدو لپاره پرله پسيگ قربانة ورکوي.
دا يو منل سوي حقيقت دي چيگ د امنيت او سوليگ تامين يوازيگ د جنکگ او خشونت له لاريگ امکان نه لري. له همديگ امله د افغانستان اسلامي جمهوريت ملي پخلاينيگ ته د خپل سولمن سياست په سر کيگ حگاي ورکؤي دي.
تگول هغه مرور هيوادوال چيگ له نؤيوالو تروريستي شبکو سره ارتباط نه لري او غواؤي چيگ د اساسي قانون په رنگا کيگ سوله ييز ژوند غوره کؤي او بيرته خپلو کورونو ته را ستانه سي موإ ييگ هرکلي کوو؛ لازمه مرسته به هم ورسره وسي. موإ خپل مرور هيوادوال خپلو مينو ته رابولو؛ له ملي او بين المللي امکاناتو په استفاديگ سره به زيارو باسو خگو په افغانستان کيگ جنکگ او ورور وژنه پاي ته ورسيإي.
په هيواد کيگ د سوليگ د ژر تامين لپاره به موإ د افغانانو عنعنوي لويه جرکگه دايره کؤو او تگوليگ هغه لاريگ به ولتگوو چيگ زموإ وطن سوليگ ته ورسوي.
پديگ حگاي کيگ لازمه بولم يادونه وکؤم چيگ خادم الحرمين الشريفين د سعودي عربستان پاچا اعليحضرت ملک عبدالله په افغانستان کيگ د سوليگ د تامين او د ملي پخلاينيگ د بري لپاره أيريگ د ستاينيگ وؤ هخگيگ کؤيگ دي چيگ مننه ييگ پر موإ لازمه ده او ورسره موإ افغانان له اعليحضرت خادم الحرمين الشريفين خگخه دا هيله لرو چيگ خپلو دغو هخگو ته دوام ورکؤي.
(2) د امنيت تامين:
د هيواد دفاع او د هيوادوالو د دايمي امنيت تامين زموإ افغانانو وظيفه ده. پر امنيتي چارو د افغانستان د دولت انحصار او زموإ د امنيتي قواوو رهبري او سازماندهي کولاي سي د هيواد امنيت تامين کؤي.
د هيواد پر امنيتي او دفاعي قواوو د افغانستان د اسلامي جمهوريت د انحصار او حاکميت دتامين پر بنستگ موإ غواؤو چيگ د خپل هيواد دفاعي اؤتياوو ته په پاملرنه ، ملي اردو او خپليگ نوريگ امنيتي قواويگ په کمي او کيفي لحاظ تنظيم کؤو. زموإ هيواد بايد وکولاي سي چيگ په اّينده کيگ له خپلو مالي امکاناتو سره سم د خپل اردو او امنيتي قواوو اؤتياويگ تامين کؤي.
افغانستان غواؤي چيگ - د بين المللي همکارة د دوام او خپلو دفاعي امکاناتو له وديگ سره سم- په اّينده دريگ کلونو کيگ په نا امنو سيمو کيگ لا أيرو دفاعي عمليات د خپلو قواوو په وسيله رهبري او اجرا کؤي؛ لکه د کابل امنيت چيگ اوس زموإ د امنيتي قواوو له خوا ساتل کيإي، دغسيگ د هيواد د نورو ولاياتو امنيت هم بايد زموإ امنيتي قواويگ تامين کؤي، خگو له ديگ لاريگ د نؤيوالو قواوو وظايف په تدريجي أول لإ او يوازيگ زموإ د دفاعي او امنيتي قواوو حمايت او روزلو ته وقف او محدود سي. موإ هيله لرو چيگ په اّينده پنحگو کلونو کيگ به د امنيت او ثبات د تامين رهبري په تگول هيواد کيگ د افغاني قواوو له خوا وسي. انشاالله
د شکمنو کسانو نيول او د قانون منکگولو ته ييگ سپارل او دهغوي عدلي تعقيب د افغانستان د دولت صلاحيت او مسووليت دي. موإ به د خپلو محابسو امنيت پياوؤي کؤو او د افغانستان د عدلي نظام اصلاح به لازياته کگؤندة کؤو. پديگ باب د امريکا له متحده ايالاتو سره د پيل سوو مذاکرو له لياريگ به دا خبره يقيني کؤو چيگ د شکمنو کسانو د نيولو او عدلي تعقيب چاريگ په بشپؤه توکگه د افغانستان حکومت وکؤي.
د ملکي تلفاتو موضوع، د افغانستان د خلکو او حکومت لپاره يوه د انديشگنيگ وؤ مساله ده. زه خوشحاله يم چيگ له ناتو او اّيساف سره مو د مذاکرو او مشترکو تدابيرو له لاريگ په ملکي تلفاتو کيگ کافي لإوالي راغلي دي. موإ غواؤو چيگ دا أول تدابير نور هم پراخ او هر اؤخيز کؤو خگو زموإ د ملکي خلکو د تلفاتو مخنيوي وسي.
د يو مقتدر ملي دولت تحقق، په تگول هيواد کيگ د امنيتي قواوو د پياوؤي حضور له لاريگ عملي کيداي سي. موإ غواؤو چيگ په راتلونکيو دوو کلونو کيگ د تگولو داخلي او خارجي امنيتي شرکتونو فعاليتونه پاي ته ورسوو او وظايف ييگ د هيواد امنيتي قواوو ته وسپارو.

(3) شگه دولتداري:
د شگيگ دولتدارة لپاره تر هرخگه دمخه - اساسي شرط- د خلکو د فردي او اجتماعي امنيت تامين دي. دا امنيت- د قانون د حاکميت اصل ته په پاملرنه - هغه وخت شگه تامينداي سي چيگ په تگولنه کيگ د قانون په وؤانديگ خلک او دولت سره برابر وي.
دلته لازمه بولم يادونه وکؤم چيگ دا ديرش کاله زموإ خلکو دخپلو او پردو امنيتي ارکگانونو له ويريگ حتي په خپل کور کيگ د مصوونيت احساس نه دي کؤي. مصوونيت زموإ دخلکو حق دي او موإ بايد خپل خلک مصوون کؤو.
شگه دولتداري د شگو او با صلاحيته مُجريانو له لاريگ عملي کيداي سي. موإ بايد د تگولو حکومتي مقاماتو لپاره د حکومت د غؤو په تگاکلو کيگ له پوره غور او دقت خگخه کار واخلو. د افغانستان وزيران بايد باتقوي، متخصص او د خلکو خادم وي. د دولت عالي مقامات په تيره وزيران، معينان او واليان مکلف دي چيگ خپليگ منقوليگ او غير منقوليگ شتمنة ثبت کؤي. د فساد د مخنيوي په منظور موإ د عالي رتبه دولتي کارمندانو د شتمنيو د منابعو د معلومولو لپاره له ملي شوري سره په مشوره قانون جوؤوو، نو حگکه دولتي اراکين مکلف دي چيگ د خپلو شتمنيو منابع وشگيي.
د اداري اصلاحاتو پياوؤتيا، له مرکزه تر ولسواليو پوريگ د افغانستان د ملکي ادارو د ظرفيتونو لوؤول، هغه اقدامات او اّينده چاريگ دي چيگ د عملي کولو لپاره به ييگ جدي اقدامات کوو. د اصلاحاتو په منظور په همديگ هفته کيگ لومؤي حگل له پنحگوسو زرو معلمانو خگخه د سوييگ اّزموينه واخيستل سوه. دديگ اّزموينيگ په نتيجه کيگ به زموإ د شگوونحگيو د تعليم سويه شگه سي او ورسره به د معلمانو معاش هم بهتر سي. د افغانستان ملکي اداره، د پلوماتيک خدمات، ملي اردو، ملي پوليس او ملي امنيت بايد په تگولو پوؤيو کيگ غير سياسي او يوازيگ د خپل هيواد خادمان وي.
د افغانستان حکومت حگان مکلف بولي چيگ په هيواد کيگ د معافيت فرهنکگ او قانون ماتولو ته خاتمه ورکؤي. هغه خگوک چيگ فساد خپروي او دخلکو په مال او ملک تجاوز کوي، دا أول کسان د قانون منکگولو ته وسپاري. خو دا کار مقتضي او اغيزمن اقدامات غواؤي. دعدلي اصلاحاتو دکگؤندي کولو ترخگنکگ له فساد او رشوت سره د مبارزيگ تگوليگ دولتي اداريگ بايد په بشپؤ أول پياوؤيگ او حمايه سي. پديگ حمايه او تقويه کيگ به د صلاحيتونو زياتول، دکشف او تحقيق د امکاناتو برابرول او د دغو ادارو د تشکيلاتو د پراختيا ترخگنکگ د قوانينو، مقرراتو او لوايحو اصلاحات هم شامل وي. په خاص أول (له اداري فساد سره د مبارزيگ د ستراتيژة د تطبيق او نظارت د عالي اداريگ) د کاري ظرفيتونو لوؤيدو ته به کلکه توجه کوو.
د خگه موديگ راهيسيگ رسنة زموإ د هيواد په ادارو کيگ د فساد د موجوديت په باب أير وسيع تبليغات کوي، حقيقت ييگ چيگ هر خگه وي خو ديگ تبليغاتو د افغانستان اداره أيره بدنامه کؤه. فساد او رشوت يو أير خطرناک مشکل دي. موإ غواؤو دا موضوع جدي تعقيب کؤو. د خگيؤلو لپاره ييگ أير ژر په کابل کيگ يو کنفرانس دايرکؤو. خگو پديگ وسيله له ديگ مشکل سره د مبارزيگ لپاره نويگ او موثريگ لاريگ پيداکؤاي سو. له ديگ مشکل سره مبارزه موإ خپل مکلفيت بولو. همدا راز له اخلاقي مفاسدو سره مبارزه هم زموإ په برنامو کيگ حگاي لري.
د مخدره موادو کشگت او قاچاق يو بل جدي تهديد دي چيگ د تروريزم او اداري فساد له دوام سره مستقيم ارتباط لري. حکومت مکلف دي چيگ د مخدره موادو له کشگت، قاچاق او مصرف سره لاکلکه او قاطع مبارزه وکؤي. د افغانستان حکومت حگان مکلف بولي چيگ تگول هغه دولتي کارمندان چيگ د مخدره موادو له کشگت او قاچاق سره ارتباط لري، له کاره ليريگ کؤي او د قانون منکگولو ته ييگ وسپاري. له مخدره موادو سره په مبارزه کيگ د نؤيواليگ تگولنيگ خپل ترمنحگ هماّهنکگي او د افغانستان له حکومت سره ييگ د برنامو هماّهنکگي او همکاري زموإ کلکه غوشگتنه ده.
د دولت پر تصاميمو د نظارت د اصل د پياوؤتيا په منظور موإ غواؤو چيگ په اّينده کال کيگ د ملي شوري له انتخاباتو سره سم د ولسواليو د شوراوو انتخابات هم وکؤو او د هيواد د شگارونو د شگه انتظام لپاره به د شگارواليو انتخابات هم ژر ترسره سي.
د افغانستان اسلامي جمهوريت، په تگولنه او دولتي دريگ کگونو قواوو کيگ د شگحگو د حقوقو د تامين لپاره د خپلو پخوانيو هخگو ترخگنکگه حگان متعهد بولي چيگ زموإ په جامعه کيگ د شگحگو د حقوقو د لاتثبيت لپاره زياته هخگه وکؤي.

(4) اقتصادي پراختيا:
موإ په تيرو اتو کلونو کيگ د زياتو اقتصادي برياوو وياؤ لرو. د 1381 - 1386 هگ ش کلونو ترمنحگ زموإ د هيواد کلنة اقتصادي وده په اوسط أول پنحگلس فيصده وه چيگ د هيواد لپاره د يوه غوؤيدلي ملي اقتصاد د تضمين زيري دي.
د يو مشروع او ملي اقتصاد پراختيا او پرمختيا - چيگ د افغاني تگولنيگ له واقعيتونو سره سم وي - يوازيگ د اّزاد بازار د اقتصاد په چوکاتگ کيگ ممکنيداي سي. موإ به د هيواد د اقتصادي وديگ لپاره خپلو تگولو هخگو ته د کرنيگ، مالدارة، اوبو لکگولو، د انرژة د تامين او د شگوونيگ او روزنيگ د پياوؤتيا په برخو کيگ دوام ورکؤو. همدا راز موإ به په هيواد کيگ نوريگ لوييگ لاريگ جوؤيگ کؤو او د اقتصادي زيربناوو د وديگ لپاره به زيار وباسو.
موإ د کليوالو سيمو د پرمختيا لپاره د ملي همبسته کگة د پروکگرام او دديگ ساحيگ د نورو پروکگرامونو ملاتؤ کوو. موإ به زرکگونو حگوانو افغانانو ته داسيگ حرفيگ ورزده کؤو چيگ د هيواد د بياجوؤونيگ لپاره ضروري دي. دا کار به زموإ هيوادوالو ته د زرکگونو شغلي فرصتونو زمينه برابره کؤي.
موإ په راتلونکو 5 کلونو کيگ د يو نوي کاري پروکگرام د عملي کولو په منظور د نؤيواليگ تگولنيگ سره د نويگ همکارة په لتگه کيگ يو. دا همکاري به د افغاني مالکيت پر اصل بنا وي. دديگ اصل په رنگا کيگ به افغانان د انکشافي پروکگرامونو په انتخاب، طرح او تطبيق کيگ مرکزي واک ولري.
اوس د نؤيوالو مرستو يوازيگ شل فيصده د دولتي بودجيگ له لاريگ مصرفيإي، دا فيصدي بايد لوؤه سي. موإ له مرستندويو هيوادونو خگخه په درنښت هيله کوو چيگ په راتلونکي کال کيگ - د افغانستان حکومت د بودجيگ له لاريگ - د خپلو مسقيمو مرستو اندازه خگلويشگتو فيصدو ته ور زياته کؤي او د اّينده دوو کلونو په ترخگ کيگ ييگ پنحگوسو فيصدو ته ورسوي.د نؤيوالو مرستو په لکگشگت کيگ شفافيت يوه بله مهمه موضوع ده. د مرستو په لکگشگتونو کيگ عدم شفافيت او د حساب نه ورکول د خلکو باور لإ وي او د اداري فساد د خپريدو سبب کيإي.

همکاري منطقوي:
هموطنان عزیز، مهمانان گرامی ! رشد وتقویت همکاریهای منطقه ای بدون شک عوامل عمده ای در شکوفایی اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور ماست.

ما می خواهیم در همکاری با همسایگان خود و جامعه جهانی همگرایی منطقه ای را با اقدامات عملی به خصوص درساحات تجارت ترانزیت طوری گسترش دهیم که افغانستان به نقطه ای وصل میان کشورهای جنوب غرب آسیا و خاورمیانه مبدل شود.

افغانستان می تواند به گذرگاه انتقال انرژی و کالاهای اقتصادی میان شمال و جنوب تبدیل شود در این راستا وصل افغانستان به شبکه راه آهن منطقه و وصل کشورهای منطقه از طریق شبکه های راه اهن و راههای زمینی با یکدیگر و با بنادر دره ای از طریق افغانستان امکانات عینی نزدیکی میان کشورهای منطقه ما می باشد.

سیاست خارجی و امور بین المللی :

سازمان ملل متحد در 8 سال گذشته ، رهبری ملکی جامعه جهانی را چه در برگزاری کنفرانس های بین المللی و چه در هماهنگی تلاش های جامعه جهانی بر عهده داشته است.

افغانستان با سپاس از نقش این سازمان یاد نموده خواهان تقویت نقش رهبری کننده این سازمان در عرصه های توافق شده می باشد .
مهمانان گرامی ؛ مابراین باوریم که دوستی ما با امریکا محدود به مبارزه مشترک ما با تروریزم نبوده است ؛ افزون بر آن مبتنی بر منافع دراز مدت افغانستان برای تحکیم ثبات و رفاه برای مردم کشور ما می باشد .

امریکا بزرگترین کمک کننده و کمک دهنده در تأمین امنیت و توسعه اقتصادی و دولت داری خوبی درکشور ما می باشد .من یقین کامل داریم که این دوستی بیش از پیش توسعه خواهد یافت .

مردم افغانستان فداکاری و قربانی سربازان امریکا را در راستای تأمین امنیت فراموش نخواهند کرد.افغانستان مصمم است تا با شروع گفتگو با ایالات متحده روی مفاد اعلامیه مشترک همکاری استراتژیک میان دو کشور به همکاری پایدار و دوامدار میان کشورهای ما برای آینده بهتر و تحکیم روابط متقابل اقدامات مقتضی را هر چه زودتر روی دست گرفت.تا به نزدیک ترین شریک و متفق ایالات متحده امریکا در میان کشورهای عضو سازمان ناتو که در میان کشورهای سازمان ناتو نیست ارتقاء یابد.

ما از کشورهای عضو اتحادیه اروپا ، کانادا ، استرالیا و همه متحدان افغانستان که در 8 سال گذشته در تقویت نهادهای دولتی ، بازسازی و تأمین صلح در کشورمان سهم گرفته و قربانی داده اند ؛ سپاسگذاری می کنم.

به ادامه کمک های قبلی مساعدتهای اخیر 5 میلیارد دالری کشور جاپان مایه تشکر فراوان ملت افغانستا ن است.

ما یقین کامل داریم که کشورهای عضو ناتو درجهت تحقق تسریع آموزش و تجهیز اردو و پولیس ملی افغانستان گامهای مؤثرتری را برخواهند داشت.
تنها از این طریق است که آرزوی افغانستان مبنی بر بازگشت سریع سربازان دوستان ما به کشورهایشان و گرفتن مسؤلیت تام از جانب خود ما به واقعیت خواهد پرداخت.

ما همیشه مستقیما از تحولات مثبت و منفی در کشورهای اسلامی متأثر می شویم از این رو روابط ما با جهان اسلام روابطی است مبتنی بر ارزشهای درون یک خانواده ی واحد . ما از تلاش کشورهای اسلامی ، عربستان سعودی ، ایران ، ترکیه ، امارات متحده عربی و تمام خواهران و برادران عضو جامعه اسلامی و حمایتهای سازمان کنفرانسهای اسلامی از کشور خود بسیار زیاد سپاس گذار هستیم .

روابط کشور ما با کشورهای همسایه روابطی است مبتنی بر احترام متقابل و دوستی بی شائبه . ما همواره می کوشیم تا این روابط هر چه بیشتر گسترده و تقویت شود . از کمک های همسایگان مان ایران و پاکستان برای بازسازی افغانستان سپاسگذاری بسیار زیاد و فراوان داریم .

روابط ما با جمهوری هند؛ روابطی است استراتژیک . این کشور با اعطای 1300 میلیون دالر سهم بزرگی در بازسازی کشور ما برعهده دارد.همچنین هزاران محصل افغان در دانشگاههای هند مصروف تحصیل می باشند.

جمهوری مردم چین همسایه نیک و همکار ما درتوسعه و ثبات می باشد .

جمهوری ترکیه کشور برادر و دوست تاریخی و وفادار افغانستان د رطول تاریخ بوده است .حضور سربازان این کشور و تلاش رهبری آن برای تأمین صلح و امنیت قابل سپاس است .

روابط ما با فدراسیون روسیه به سرعت توسعه می یابد مااز حمایتهای این کشور در مجامع بین المللی سپاسگذار هستیم .

حضور برادرم جناب عاصف علی زرداری ، رییس جمهور پاکستان در این محفل نشانی ازدوستی و برادری میان کشورهای ما و همچنین تعهد حکومت آن کشور در مبارزه با تروریزم به عنوان تهدید مشترک می باشد .

من یقین کامل دارم حکومتهای برخواسته از آرای مردم در هر دو کشور بزودی خواهند توانست بر مشکل تروریزم غلبه نمایند.



جلالتماّبانو، درنو ميلمنو، کگرانو هيوادوالو، ميرمنو او شگاغليو!
راتلونکي پنحگه کلونه- که خگه هم دديگ خاوريگ لرغوني تاريخ ته په پاملرنه - لنأه موده ده، خو أير ستر مسووليتونه او وظايف ييگ د اجراء لپاره زموإ مخيگ ته ايشگي دي.
موإ زيار باسو چيگ له تگولو ملي او بين المللي مساعدو فرصتونو او سهولتونو په استفاديگ سره په خپل هيواد کيگ اجتماعي ، سياسي او اداري اصلاحات عملي کؤو.
د خگشگتن تعالي او د افغانستان دخلکو په وؤانديگ خپل حگان مسوول او مکلف بولم چيگ د امانت ديگ دروند بار ته اوإه ورکؤم او په صادقانه أول ييگ منزل ته ورسوم.
زموإ خلک د ولسواک نظام تر سيوري لانديگ د امن، شگه او هوسا ژوند حق لري. دخپلو خلکو ديگ حق ته په پاملرنه غواؤم چيگ په اّينده پنحگو کلونو کيگ افغانستان يو داسيگ هيواد سي چيگ خپله دفاع پخپله وکؤاي سي او په تگول قلمرو کيگ ييگ سوله حاکمه وي.
په اّينده پنحگو کلونو کيگ به انشاء الله افغانستان د يو پياوؤي ولسواک نظام خاوند وي. په لسکگونو زره افغان حگوانان به د هيواد د بياجوؤونيگ د مديريت او اجراء په چارو بوخت وي. تگول شگارونه او حگينيگ کليواليگ سيميگ به مو بريشگنا ولري. د لارو شبکيگ به مو پخيگ سوي او بشپؤيگ سويگ او د اوسپنيگ لارو د جوؤولو کارونه به مو جاري وي.
په اّينده پنحگو کلونو کيگ به د خلکو په همکارة، خپلسريو او بيگ قانونيو ته د پاي تگکي کشگيشگوول سي. د امنيت پر استقرار او د خلکو د ژوند د مصونيت پر چارو به د دولت بشپؤ انحصار تامين سي او د افغانستان دولت به د قانون تابع او د قانون مُجري وي.
د افغانستان او بين المللي تگولنيگ ترمنحگ د همکاريو او مرستو د يو نوي فصل د اّغاز لپاره به أير ژر په کابل کيگ يو بين المللي کنفرانس جوؤ سي او دا کنفرانس به د افغانستان او بين المللي تگولنيگ ترمنحگ متقابل مسووليتونه او تعهدات يو حگل بيا تائيد کؤي.
د خگشگتن تعالي له درباره افغانستان او تگوليگ نؤة ته د سوليگ او اّرامة؛ خپلو خلکو ته د هوساينيگ او سرلوؤة هيله لرم.

مهمانان عزیز ! ما کاندیدانی در انتخابات افغانستان داشتیم ؛ مردم افغانستان به تمام کاندیدان رأی دادند . ولی امروز که من به عنوان رییس جمهور افغانستان سوگند یاد می کنم خود را خادم مردم افغانستان می دانم .و امیدوارم خدا مرا در این راستا موفق گرداند.

و در پایان باز هم از تمام کاندیدان خواهش می کنم که بیایند و در ساختن آینده این ملت با هم یک جا همکار باشیم و از مهمانان گرامی که از جاهای دور تشریف آوردند و در محفل ما اشتراک کردند و محفل ما را عزت بخشیدند بسیار سپاسگذاری می کنم .